«بابا لنگ دراز» موفقترین اثر جین وبستر، نویسنده شهیر آمریکایی است. من نسخه الکترونیکی این کتاب را به ترجمه «میمنت دانا» در کتابخانه همگانی طاقچه مطالعه کردم. اگر بخواهم خلاصهای از کتاب را برای شما تعریف کنیم باید بگویم:
جروشا ابوت دختری یتیم است که در یک نوانخانه که توسط عدهای خیر حمایت میشود روزگار میگذراند. روزها یکی پس از دیگری میگذرد تا اینکه ناگهان به جودی (جروشا) اطلاع میدهند که یکی از خیرین حاضر است جودی را به دانشکده بفرستد و تمام مخارجش را تقبل کند تا او یک نویسنده بشود و تنها خواستهاش این است که جودی هر ماه یک نامه برای او بنویسد.
داستان با نامههایی که جودی برای بابا لنگ دراز میفرستد جلو میرود و ما چیزی بیشتر از مطالبی جودی در نامههایش برای بابا مینویسد دستگیرمان نمیشود. نامههای جودی در ابتدا کوتاه هستند و به مرور بلند و طولانی میشوند و وبستر بسیار هنرمندانه حس صمیمیت را که بین جودی و بابا لنگ دراز به وجود میآید و کم کم عمیق میشود به تصویر میکشد. آن چیزی که این نامهها و در کل داستان را باور پذیر میکند احساسات جودی است که در این نامهها به خوبی منعکس شده است. گاهی جودی هیجان زده است، گاهی شرمنده، گاهی غمیگن و گاهی هم عصبانی است.
وبستر در این داستان از زبان جودی یا بهتر بگویم از قلم جودی انتقاداتی را متوجه طبقه ثروتمند، دین و مذهب و افراد خشکِ مقدس میکند. داستان به خوبی مخاطب را جذب و با خودش همراه میکند و در انتها ضمن پرده برداری از شخصیت بابا لنگ دراز این ابهام را باقی میگذارد که آیا او (بابا لنگ دراز) از بستر بیماری خارج میشود و با جودی ازدواج میکند یا اینکه بیماری کارش را میسازد.
جدا از خود داستان که خیلی خوب بود غلطهای املایی که کم هم نبودن در سرتاسر کتاب حسابی اذیتم کرد. نمیدانم این غلطها سهوی بود یا عمدی ولی هر چه که بود هیچ وجه خوبی نداشت. اگر شما هم این کتاب را خواندید خوشحال میشم نظرتان را زیر این یادداشت بنویسید.
چطور مطالبی را که کپی نمی شوند کپی کنیم؟...برچسب : نویسنده : bahramivahid بازدید : 162